معنی فلزی سخت و خاکستری
حل جدول
مولیبدن
فلزی خاکستری و سخت و کمی سمی
مولیبدن
فلزی سخت و درخشان
زیرکنیم
عنصر فلزی سخت
فولاد،کبالت
عنصری فلزی و خاکستری رنگ
مولیبدون
فلزی سخت، شکننده و به رنگ سفید خاکستری
بریلیم
فلز خاکستری بسیار سخت
تنگستن
مترادف و متضاد زبان فارسی
بهرنگخاکستر، سربیرنگ، طوسی، خاکستری رنگ، خاکسترگون، آلوده به خاکستر، آغشته بهخاکستر
لغت نامه دهخدا
خاکستری. [ک ِ ت َ] (ص نسبی) برنگ خاکستر. رنگ سربی. رنگ سنجابی. اَقتَم. (اقرب الموارد). رَمادی ّ. اَشهَب. شهباء. عَوهَق. (تاج العروس).
خاکستری. [ک ِ ت َ] (اِخ) دهی است از دهستان کاریزنو بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع در 54 هزارگزی شمال باختری تربت جام و 2 هزارگزی خاور مالرو عمومی تربت جام به فریمان. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیری دارای 208 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان فارسی است. آب آنجا از قنات و محصولاتش غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و مالداری است و راه مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
فلزی
فلزی. [ف ِ ل ِزْ زی] (ص نسبی) منسوب به فلز یا ساخته شده از فلز.
فرهنگ عمید
آلوده به خاکستر،
(اسم) از رنگهای ترکیبی، مرکب از سفید و سیاه،
به رنگ خاکستر،
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] فنا، نیستی،
فرهنگ فارسی هوشیار
فارسی به عربی
معدن الکروم
معادل ابجد
2484